لبخند

 

 

لبخند بزن بدون انتظار پاسخی از دنیا.....

بدان که روزی آنقدر شرمنده می شود که به جای پاسخ لبخند

با تمام سازهایت می رقصد!

...

 

 

 

گاهی اوقات توی این همه شلوغی آدم نیاز به هوا داره

نیاز داره داد بزنه و یه نفس راحت بکشه

شایدم بهتر باشه سکوت کنه ، به صدای باد گوش کنه

ببینه چقدر قشنگ باد بهاری گلارو ناز می کنه

شاید یادش بیاد کجا بوده ، کی بوده

تو می گی یادش می یاد ؟؟؟

خدا کنه

خدا کنه

...

عبرت

عبرت چه واژه زیبا اما غریبی است !

شنیدم آنانکه از گذشته خود عبرت نمی گیرند چاره ای جز تکرار آن ندارند...

 آنجا بود که فهمیدم چرا زندگی ما تکراری است...!!!

 

زندگی

 

 

زندگی زیباست  

دقیقا به همین زیبایی...

تی اس الیوت

شعر از  :

 

 تی اس الیوت

تی اس الیوت

اشک عابری با دامن گِلی و لبخند بی‌مقصدی که در هوا شناور است و در آستانه‌ی بام‌ها ناپدید می‌شود را برایم رقم می‌زند...
 
«صبح به قرار پنجره» 
در سرداب‌ها
بشقاب‌های صبحانه به هم می خورند  و من
از امتدادِ کناره‌های لگدشده‌ی خیابان
از روح‌های دل‌مرده‌ی خدمتکاران
که با ناامیدی
از دروازه های محله جوانه می‌زنند
آگاهم.
امواج قهوه‌ای مِه
چهره‌های در هم از پایین خیابان و
اشک عابری با دامن گِلی و
لبخند بی‌مقصدی که در هوا شناور است و در آستانه‌ی بام‌ها ناپدید می‌شود را
برایم رقم می‌زند.
 
 
« روزنامه‌ی عصر بوستون»
خوانندگان روزنامه‌ی عصر بوستون
مثل ِ شاخه‌های ذرتِ رسیده
در باد تاب‌ می‌خورند.
وقتی غروب به آرامی در خیابان جان‌می‌گیرد و
در بعضی شوق زندگی را بیدار می‌کند
و به بعضی دیگر روزنامه‌ی عصر بوستون را می‌رساند
از پله‌ها بالا می‌روم و
زنگ در را می‌زنم،
و خسته، روی می‌گردانم
- انگار که اگر خیابان زمان بود و روشفوکو۱ در انتهای خیابان ایستاده‌بود
کسی به علامت ِ سَر می‌گفت: "خداحافظ روشفوکو..."
و می‌گویم: "عمو هَری‌اِت، روزنامه‌ی عصر بوستون."